نقد و بررسی فیلم یادم تو را فراموش
کارگردان و تهیه کننده:علی عطشانی
بازیگران: میترا حجار، حسین یاری، آتیلا پسیانی، ماه چهره خلیلی، رضا ناجی، خشایار راد، غزل یگانه،بیتا عطشانی و مازیار فلاحی
سایر عوامل:مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، صدابرداری: محمود شاهوردی، طراح چهرهپردازی: عبدالله اسکندری، طراح صحنه و لباس: مجید علیاسلام، مدیر تولید: علیرضا بیات، جانشین تهیهکننده: حسام بابایی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: وحید مهیندوست، دستیار تهیهکننده: علیرضا یگانگی، عکاس: نوید خداپناهی، گریم: علی بهرامیفر، فرزانه زردشت، منشی صحنه: الهام اخوان، مدیر تدارکات: سعید دلاوری، دستیار تهیه: ناصر ماهری، دستیار اول فیلمبردار: مهدی حسینی، تصویربرداری پشت صحنه: مهدی گلستانه، تروکاژ:محمد تیموری طراحی پوستر:علیرضا قادری
داستان فیلم: براساس داستانی واقعی از زندگی فوتبالیست مشهور ایران (ناصر محمد خانی) ساخته شده است.
نشست «یادم تو را فراموش» در برج میلاد| تجربه یک عاشقانه
به نقل از ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، در این نشست که با حضور علی عطشانی تهیهکننده و کارگردان، پیمان عباسی، فیلمنامهنویس، حسین یاری، ماه چهره خلیلی، مازیار فلاحی بازیگران فیلم محمود تیموری، تدوینگر، مجید علی اسلام، طراح صحنه و لباس، محمود عطشانی، مدیر فیلمبرداری در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد.
عطشانی در ابتدای نشست اظهار داشت: من دو سال پشت سر هم در جشنواره فیلم داشتم اما موفق به حضور نشدم و حتی «نقش نگار» که در کاتالوگ هم بود نمایش داده نشد و دلم برای دیدن بازخوردهای بعد از فیلم تنگ شده بود.
وی درباره شباهتهای این فیلم با ماجرای شهلا جاهد، توضیح داد: پیمان درباره این ماجرا تحقیق کرده بود و همه جلسات دادگاه را نیز بررسی کرده بود و بر اساس مستندات این فیلمنامه نوشته شد.
کارگردان «یادم تو را فراموش» با تاکید بر اینکه قصد قضاوت این ماجرا را نداشته است، افزود: من موافقم که فیلمساز نباید حکمی که صادر شده است را قضاوت کند. اما اگر شما همچین احساسی کردید که من در تعریفم قضاوت کردهام، اشتباه کردهام.
عطشانی در پاسخ به این انتقاد که همیشه قصد دارد با تکیه بر جنجال فیلم را نشان دهد و این فیلم با حضور مازیار فلاحی به این هدف رسیده است، گفت: زمانی که فیلمسازی را شروع کردم ناخودآگاه حاشیههایی به وجود آمد و در زمان «دموکراسی در روز روشن» دستمزد رضا گلزار جنجال به پا کرد. ممکن است در برخی مواقع خودم در مدیریت این حاشیهها مقصر بودم اما بخشی از این حواشی به من مربوط نمیشد.
عطشانی با بیان اینکه از حواشی خسته شده است، افزود: از این پس میخواهم خود فیلمهایم باعث دیده شدن شوند و برای دوری از حواشی در انتخاب فیلمنامهها وسواس بیشتری خواهم داشت.
کارگردان « نقش نگار» درباره انتخاب مازیار فلاحی توضیح داد: فقط به این دلیل بود که نوع خواندن مازیار محزون است و من دنبال چنین کسی بودم. او را انتخاب کردم و دنبال طرفداران مازیار نبودم اما خوشحالم که هواداران او باعث دیده شدن فیلم شوند.
وی تصریح کرد: نوع ترکهایی که در فیلمنامه وجود داشت، با جنس خواندن مازیار منطبق بود و دوست داشتم اگر قرار است خوانندهای در فیلم بخواند و حضور داشته باشد، با نوع فیلم همخوانی داشته باشد.
عطشانی درباره ریتم کند فیلم اظهار داشت: به نظر من هم ریتم فیلم کند بود. فیلم برای اکران باید تدوین مجدد شود و حداقل ٧-٨ دقیقه را کم خواهیم کرد.
کارگردان «یادم تو را فراموش» درپاسخ به انتقادی مبنی بر اینکه فیلم برداشت آزاد نبوده است، گفت: من و پیمان به هیچ عنوان نمیخواستیم کسی که در بین ما نیست را قضاوت کنیم و فیلم برداشتی از یک واقعیت بود نه تمام واقعیت. تاکید داشتم که این فیلم براساس یک رخداد واقعی باشد و قصد روایت واقعی ناصر محمد خانی و شهلا جاهد را نداشتیم.
وی در پاسخ به این سئوال که با توجه به تکراری بودن سوژه، چه حرفی جدیدی را قصد داشتید در فیلم بزنید؟ گفت: دلم می خواست یک فیلم عاشقانه را تجربه کنم و زمانی که سیناپس را خواندم فکر کردم میتواند فیلمنامهای که دوست دارم، باشد. دلم میخواست عشق میان این دو را تجربه کنم نه اینکه قضاوت کنم. این عاشقانه برای من جذاب بود.
عطشانی در توضیح این انتقاد که فیلم یک عاشقانه یک طرفه بود، گفت: زمانی که دورخوانی میکردیم راجع به این موضوع صحبت کردیم و پیمان عباسی، هامون عاشقتری را میخواست، اما من این را نمیخواستم. قصد من نشان دادن این بود که یک تصمیم کوچک میتواند لحظههای قشنگ زندگی را به هم بریزد.
در ادامه نشست پیمان عباسی درباره نگارش فیلمنامه توضیح داد: ما اصراری نداشتیم آن واقعه را بازسازی کنیم و برداشتی آزاد از این ماجرا بود، اگر قرار بود داستان شهلا جاهد باشد نام واقعیاش را در میگذاشتم.
وی ادامه داد: من زمان دادگاه پیگیر بودم که ماجرا به کجا میرسد و در آن دوره سیناپسی هم نوشتم و قرار بود با سید محمد طباطبایی بسازیم و حتی پروانه ساخت هم صادر شد. اما آقای محمدخانی شکایت کردند و فیلم متوقف شد. مجدد که سیناپس را خواندم، حالش را دوست داشتم و دلم میخواست ساخته شود.
فیلمنامهنویس «یادم تو را فراموش» تصریح کرد: تاریخ ثبت این سناریو شش سال قبل از «خشم و هیاهو» و دیگر فیلمهای مشابه بود که درباره این موضوع ساخته شدهاند.
عباسی نیز درباره حضور مازیار فلاحی توضیح داد: موسیقی مازیار از سالها قبل با سینما گره خورده است و شناخت و علاقهاش از سینما دلیل این انتخاب بود.
مازیار فلاحی درباره تجربه اولین حضورش در سینما، اظهار داشت: من اولین بار است در جشنواره حضور دارم و حضورم در این فیلم برایم درس و پله جدیدی بود .
وی در پاسخ به این سئوال که آیا از فیلم رضایت داشت و یا خیر، گفت: زمانی که فیلمنامه پیشنهاد شد، در ابتدا قرار بود فقط موسیقی متن را کار کنم، اما برای من تجربه با ارزشی بود. درباره اینکه خوب بود یا نه باید صبر کنم و بازخوردها را ببینم.
علی اسلام درباره فضاسازی فیلم توضیح داد: فضاسازی ها بر اساس قصه بود و امیدواریم که از پس آن برآمده باشیم.
محمود عطشانی نیز در پایان گفت: قرار بود که فضای سرد زمستانی را دربیاوریم اما به دلیل زمان کم و رساندن فیلم به جشنواره، با عجله انجام شد و رنگ دلخواه ما در نیامد، اما برای اکران تصحیح خواهیم کرد.
مازیار یه دهن بخون!
محمد رضوانی پور
?هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر هرسال با گزینش بعضی فیلمهای شگفتیساز نقش مهمی را ایفا کرده و اجازه نمیدهد تا باکس «بدترین فیلم جشنواره» در نظرسنجیهای متداول مطبوعات سینمایی از منتقدین سوت و کور بماند. «یادم تو را فراموش» یکی از همان شاهکارهاست.
?فیلمنامه به لحاظ شخصیتپردازی، طراحی ساختار روایی و رعایت منطق علی و معلولی در بدویترین شکل ممکن قرار دارد و فیلمساز انگار اصلاً متوجه این قضیه نیست. او ایدهها و موقعیتهای تکراری داستان را که معلول خلبازیهای بیمنطق و اگزجره کاراکتر اصلی زن است آنقدر کش میدهد تا سانتیمانتالبازی را به حد نهایت برساند. شخصیتها آنقدر تخت و تکبعدی و به شکلی بچهگانه دچار چالش شدهاند که دیگر از جایی به بعد صرفاً به شکلگیری کمدی ناخواسته در فیلم کمک میکنند و بدبختیهایشان موجبات فرح بیننده را فراهم میکند. میترا حجار یکی از بدترین بازیهایش را ارائه داده و در این میان تأکید بیش از حد فیلمساز بر موقعیتهایی نظیر خیس شدن دخترک بینوا زیر باران، همزمانی طبخ یک غذا(کوفته تبریزی!) توسط دو زن برای شوهرشان و یا ایدههای لوسی مانند نقاشیهای دختر روی انگشت پایش، مخاطب را به مرز اشمئزاز نزدیک میکند.
?دیالوگنویسی اغلب سکانسهای دیدار شخصیت دامون با زن صیغهایاش در ناشیانهترین شکل ممکن قرار دارد و در یک کلام، گندش را درمیآورد! یکی دیگر از شگفتیهای فیلم قطعاً شخصیت مازیار فلاحی است که نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت. او کسی است که بدون داشتن هیچ نقش و جایگاهی در داستان، صرفاً مسئول اجرای آهنگهای درخواستی شخصیتهای داستان و البته فیلمساز است. در سکانس اعدام، کارگردان با تأکید بر وجوه سیاه و مخوف متصدی زندان که تسبیح در دست دارد و ذکر میگوید، بار دیگر ابتذال سینماییاش را به رخ کشیده و در نهایت نیز با میکس یک قطعه از مازیار فلاحی بر تصاویر کار را به اتمام میرساند. فیلمساز انگار متوجه نیست که فیلم ساختن برای گیشه نیز آدابی دارد.
عقب افتادگی!
مهدی مافی
?در روزهایی که سینمای ما اصلا علاقهای به ساخت فیلمهای ملی ندارد و رویاسازی و ترویج امید را در شرح وظایف خودش نمیبیند ودر زمانی که جشنواره ما شاید بیش از هر زمان دیگری پر است از چند ضلعیهای عاشقانه و روابط مخفی، برای چندمین بار، اقتباسی از ماجرای جنجالی ناصر محمدخانی و شهلا جاهد را بر پرده سینما شاهد هستیم. اگر شما هم از طرفداران پروپا قرص قرمزهای پایتخت باشید، احتمالا یکی از چیزهایی که از دهه هشتاد به یاد دارید، تیترهای روزنامههای زرد در مورد زندگی -آن زمان مخفی- مهاجم و شماره هشت سابق پرسپولیس است.
?ظاهرا حالا در دهه نود، آنچه قرار است از سینمای زرد یادمان بماند هم دقیقا همین ماجرای ناتمام است. ساخته جدید عطشانی به عنوان یک آلبوم تصویری برای مازیار فلاحی میتوانست اثری در خور تامل باشد اما به عنوان یک فیلم سینمایی بیشتر شبیه یک شوخی نه چندان زیبا با اصحاب رسانه در روزهای آخر جشنواره است.
?«یادم تو رو فراموش» با قصهای تکراری، علیرغم گرهافکنی به موقع نمیتواند تعلیق لازم را ایجاد کند. خصوصا آن که هر چه جلوتر میرویم بیشتر متوجه میشویم که این اثر بر خلاف فیلم «خشم و هیاهو»ی هومن سیدی یک اقتباس نسبتا وفادارانه از داستان محمدخانی- جاهد است. زمان طولانی و داستانی که هیچ پیچ و خم جدیدی ندارد باعث می شود تحمل «یادم تو رو فراموش» لحظه به لحظه سختتر شود. بنابراین به نظر میرسد استفاده از یک سوژه عامهپسند قدیمی به عنوان داستان و وجود لحظات آواز خواندن مازیار فلاحی و همچنین ارجاعاتی که به فوتبال میشود و… نیز بیش از آن که دلایل دراماتیک داشته باشد بیشتر تلاشهای سازندگان برای فروش فیلمشان در گیشه و شبکه نمایش خانگی باشد.
?نکته قابل توجه اما در حاشیه «یادم تو رو فراموش» است که به نظر حتی مهمتر از متن میآید. سوالی که باید از برخی سینماگران در سالهای اخیر پرسید این است که داستان نخنما شده ناصر محمدخانی و به صورت عامتر مثلثهای عشقی، با پتانسیل سینمای ایران چه چیز خاصی برای ارائه دارد که مثل برگ زر در حال دست به دست شدن است؟! آن هم در زمانهای که سینما با ادبیات داستانی ما قهر است. با وجود ظرفیتهای خالی و جذاب اقتباس از رمانهای فخیم ایرانی، آیا داستان محمدخانی- جاهد، با این حجم از فراوانی «احسن القصص» سینمای ایران است؟!