کارگردان:محمدحسین مهدویان
تهیه کنندگان:محمود رضوی
سال ساخت:۱۳۹۶
بازیگران:ساعد سهیلی، زیبا کرمعلی، هادی حجازی فر، جواد عزتی و حمید فرخ نژاد
سایر عوامل: نویسنده: محمدحسین مهدویان، ابراهیم امینی تهیه کننده: سیدمحمود رضوی بازیگردان: ابراهیم امینی مدیر تولید: کامران حجازی مجری طرح: امیر بنان مدیر فیلمبرداری: هادی بهروز طراح صحنه و لباس: بهزاد جعفری طادی مدیر صدابرداری: هادی ساعد محکم طراح گریم: شهرام خلج برنامه ریز: محمدرضا کشمیری دستیار اول کارگردان: عبدالرحیم صاحب الفصول دستیار اول فیلمبردار: مهران ممدوح جلوه های ویژه میدانی: ایمان کرمیان جانشین تولید: مسعود زمانی مدیر تدارکات: محمداسماعیل کلبی آبادی جلوه های ویژه کامپیوتری: سینا قویدل مشاور رسانهای: میلاد نجفی محصول موسسه سینمایی سیمای مهر
خلاصهفیلم: امیرعلی و نوشین دو جوان بیست و یک ساله قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خانواده ها چندان موافق نیستند. آنها صبر پیشه کردند تا به مرور زمان رضایت خانوادههایشان را جلب کنند. آن دو یکسری رویای مشترک دارند. برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت آمریکا.
نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «لاتاری» با حضور محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم، سیدمحمود رضوی؛ تهیه کننده، ساعد سهیلی، حمید فرخنژاد، زیبا کرمعلی، هادی حجازیفر؛ بازیگران فیلم، ابراهیم امینی؛ نویسنده، هادی بهروز فیلمبردار و با مدیریت محمود گبرلو امشب یکشنبه پانزدهم بهمنماه در پردیس سینما گالری ملت برگزار شد.
حدادی؛ خبرنگار در ابتدای جلسه در مورد موسیقی فیلم پرسید: این تیتراژ در فیلم ربوده شده هم بود، آیا این اتفاق عمدی بوده یا اینکه به دلیل کم بودن زمان این اتفاق افتاده است؟ مهدویان گفت: به نظرم این موسیقی به کانسپت کار می آمد و دوستش داشتیم و تا همین امروز نمیدانستیم این موسیقی قبلا استفاده شده و بعد از جشنواره فکری خواهیم کرد. البته رایت این موسیقی را از خواننده خریدیم. ممکن است تغییر کند ولی ممکن است تغییری هم نکند.
رجبی؛ خبرنگار پرسید: روزی که در اینستاگرام خط قرمز کشیدید، نمیدانستم چرا و امروز فهمیدم. فیلمسازهای ما کم شدهاند و دلیلش روشن است. در مورد نوع فیلمبرداری فیلم می خواهم بدانم چرا اینقدر تکان داشتید؟
مهدویان گفت: فیلمهای خیلی زیادی امروز ساخته میشوند که این ویژگی را دارند. دنبال امضای کاری نبودم ولی این شیوه را برای فیلمبرداری بهتر میدانستم.
خبرنگار دیگری در ادامه گفت: در مورد پایان بندی فیلم توضیح دهید. اگر همانجایی که دوست اطلاعاتی انتقام فرد جوان را میگرفت فیلم تمام میشد بهتر نبود؟
مهدویان در پاسخ گفت: من فکر میکردم شخصیتها به خصوص موسی ناقص باقی میماند و داستان ناتمام میشد. اینکه شبیه داستانهای قدیمیتر شده، باید بگویم ای کاش رفتارهای ما شبیه گذشته و ۴۰ سال پیش بود. ما در خیلی مسائل عقب گرد کردیم. من فکر می کنم ایرادی ندارد اگر «لاتاری» فیلمهای جاهلی دوره فیلمفارسی را به یاد شما میاندازد
خبرنگار در ادامه گفت: فکر نمیکنید در فیلم «لاتاری» یک جور انتقامجویی شخصی ترویج داده میشود؟ مهدویان گفت: به هر حال این فیلم است و وقتی قانون کارآمد نیست، رفتار فراقانونی پیش می آید و در هرجامعه ای ممکن است رخ دهد. این یک هشدار است که ممکن است منجر به یک جور حادثه شود و در کشور هم شاهد این اتفاقات هستیم.
ایمانیان از مجله خبری مکث گفت: تا اینجای جشنواره بهترین بازیها را داشتید. فکر نمیکنید تا پایان یک سوم اگر فیلم تمام میشد، همه برایتان دست میزدند. شما گفتید این یک فیلم است و اگر قانون درست نباشد هرکس هرکاری میکند این اشتباه است… فیلم شما ممکن است چیزی را ترویج دهد. فیلم شما میتواند ترویج کند که مأموران دولتی میتوانند هرکاری کنند شما نمیتوانید ادعا کنید فیلم شما تاثیری ندارد. شما در مقام موسی قرار گرفتهاید و میگویید کاش رفتار قیصرگونه گذشته را داشتید. من فکر میکنم نباید اینطور فکر کرد… من فکر نمی کنم دستگاه های اطلاعاتی ما آن قدر کمهوشانه اقدام کنند. اگر این فیلم دستاویزی شود در رسانههای مختلف خطرناک نیست؟
فرخنژاد در پاسخ گفت: اگر آدمها بابت نقشها محاکمه میشدند، باید جان لنون بارها کشته میشد و اعدامش میکردند. این فقط یک فیلم است و نگاهی سانسوری است و مثلا میگویند فلان فیلم را به اسکار نبر به این دلیل که مثلا ضد زن است و مردسالار است و… به نظر مرتضی در فیلم عقلانیت حاکم است و جایی که نباید درگیر شد درگیر نمیشود. به نظرم کسی دولت ما را به خاطر فیلمی که زاییده تخیل است محکوم نخواهد کرد.
مهدویان پاسخ داد: اساسا همین نگاه سانسور را به وجود میآورد. این فیلم برای ساخته شدن چندین ماه پشت درهای ساخت ماند و این نگاه غلط است. قهرمانان در همه انواع سینما کار غیرمتعارف میکنند و مثال زیاد داریم. اشکال از همین جا شروع میشود که کاراکتر را نماد کسی میدانند.
اینطور نیست. همیشه میگوییم یعنی مردهای ما، مأموران ما و… اینطور هستند؟ باید اجازه داد شخصیتها شکل بگیرند. سنجیدنها سینمای ما را عقیم کرده… این نگرانیها باعث چیده شدن سر و دم فیلمها شده. در فیلمهای مختلف قهرمانان فیلمهای تاریخی هرکاری میکنند و وضعیتی که در زندگی عادی تجربه نمیشود، تجربه میکنند. فیلمهای دیگر هم همینطور است. مثلا فیلمهای حاتمی کیا… نمیتوانیم تصور کنیم کسی شب عید عدهای را گروگان میگیرد که دوستش برای درمان به خارج از کشور برود؟
رضوی گفت: ما نمیخواهیم بگوییم امنیت ملی مهم است، عزت و غیرت مهم نیست. این سه کنار هم معنا دارد. اگر برای یکی دیگری زیر سوال برود، همه چیز خراب شده، تا به حال درباره این مسئله حرفی نزدهایم و درپوشی گذاشتهایم و همه چیز را نفی کردهایم. یک نفر در فیلم است غیرت ملی دارد یک نفر غیرت شخصی. اینها جایی که نیاز شد آمدند به صحنه. بین نجاتدادن جان امیرعلی و دیگری یکی را انتخاب کرد…
امامی خبرنگار پرسید: چرا دبی را انتخاب کردید؟ آیا در ایران تن فروشی و مدلینگ ندارید؟ این طعنه به چیست؟ (پاسخی به این سوال داده نشد)
منصوریان از باشگاه خبرنگاران جوان در انتقاد به جشنواره گفت: چرا اجازه نمیدهند خبرنگاران مصاحبه کنند؟ او از رضوی درباره این پرسید که اگر شخصی جز او بود، آیا این فیلم ساخته میشد یا نه… او از فیلمنامه نویس ابراهیم امینی پرسید چقدر نگاه مهدویان در نگارش «لاتاری» اثر گذاشت؟
رضوی در پاسخ گفت: نمیدانم به دیگران اجازه نگارش این فیلمنامه را میدادند یا نه. ما چند کفش پاره کردیم تا مجوز گرفتیم. از پروانه ساخت تا مرحله دیده شدن، فضاهایی میسازند که باعث ترس همه میشود. اثر خودش خودش را قضاوت میکند تا دیده نشود، نمیتوان حرف زد. ترکیب ما ترکیبی بود که باعث شد مجوز بگیرد. امینی هم گفت: فیلمنامه را به صورت مشترک با محمدحسین مهدویان نوشتیم و تأخیر در صدور پروانه ساخت، به ما اجازه داد روی فیلمنامه کار کنیم. این شیوه ماست. در طول پیش تولید ما فیلمنامه را تقویت میکنیم. ما اصلا روی متن یک نفره کار نمیکنیم. من با مهدویان کار میکنم.
سهرابی از خبرگزاری تسنیم پرسید: یکی از روزنامههای اصلاح طلب زمان ساخت فیلم «لاتاری» یاددداشتی نوشت با مضمون فیلم شما و مستندی در مورد قاچاق دختران ایرانی به دبی. در بخشی از یادداشت نوشته شده بود چرا فیلمسازهای انقلابی در مورد این سوژه فیلم میسازند؟ چرا آنها فقط در مورد غیرت ملی فیلم میسازند؟ رضوی گفت: همه بیایند بسازند. من درخدمتم! هرکس در مورد غیرت سوال داشت، من در خدمتم.
خبرنگاری پرسید: آیا بی غیرتی پدر خانواده باغیرت یک جوان پرشور جواب داده نشد؟ مهدویان گفت: بیزارم از تفسیر نمادی فیلمها. این آفت سینماست. هرچیزی را نمادسازی میکنند و وضع آنقدر افراطی شده که هر کس هرنظری دارد، میگوید و به دیگران القا میکند.
خرمدل از تابناک گفت: ما واقعا اینقدر خبرنگار سینمایی داریم که ای فضا اینجا حاکم شده است؟! سوال من از آقای مهدویان این است که چقدر از فیلمنامه برای گرفتن پروانه ساخت و نمایش و… تغییر کرد؟ مهدویان گفت: واقعا یادم نیست که چقدر را کجا در آوردند؟ سیستم ممیزی در ایران سخت و پیچیده است. جاهای دیگر نمیدانم چگونه است… نسخه اولیه فیلمنامه، پایان خشنتری داشت و فاشیستیتر بود. به نظر می آید فیلم جذابتری هم میشد، ولی ما آن را مدام نرمتر کردیم و همین نتیجه گوگولی (!) که حاصل شد را میبینید. فیلم خرده تغییرات دیگری هم داشت.
جوادی خبرنگار پرسید: برای فیلمبرداری در خارج از ایران میگویند سه کشور را تغییر دادید؟ آیا حقیقت دارد؟
رضوی در پاسخ گفت: ما ممکن است پنج انتخاب هم داشته باشیم… چهار کشور در نظر ما بود. در ابتدا وارد شدیم و به دلایلی که نفهمیدیم چرا مجوزها صادر نشد، در همان کشور دوباره مجوز صادر شد! از این طرف هم هدایت نشدیم و در کشور غریبه، خودمان کارمان را جلو بردیم.
سوال دوم: با توجه به حمایتهای شما ار ریاست جمهوری قالیباف، شما این سیاه نمایی را در آن دوران هم انجام میدادید؟
رضوی پرسید: کجای فیلم سیاه نمایی است؟
جوادی خبرنگار گفت: شما به موضوعی پرداختید که به هر حال قطعا سیاهنمایی از کشور است. چرا قبول نمی کنید کاری که میکنید، به طور نمادین درباره اخلاقیات کشور ماست. شما چهرهای که از ما با این فیلم نشان میدهید، همین است. چرا سیاهنمایی نیست؟
حجازی گفت: اگر لاتاری ساخته شد، نتیجه زحمات رضوی است. همه خط مشی سیاسی من را میدانند. رضوی به خاطر ما و تیم ما پشت فیلم ایستاد. به نظرم بی انصافی است و فکر میکنم تنها ایراد آقای رضوی این است که اصلاحطلب نیست! در قطر با پاسپورت ایرانی پول ما را تبدیل نمیکردند! آنها دلار ما را ریال قطر می کردند. پرضوی گفت: من غیرت را سیاهنمایی نمیدانم. جوشش غیرتی، سیاهنمایی نیست. البته این را بگویم که اگر قالیباف بود من ده روزه فیلم را میساختم…
یک خبرنگار پرسید که چه میشد حاطرات را در فیلم میدیدیم و چه دلیل به حضور دختر بود؟ امینی گفت: اگر رابطه عاشقانه را نمیدیدیم، نمیتوانستیم به نتیجه دلخواه برسیم. به نظرم رابطه باید شکل بگیرد، بعد از دست برود. رضوی گفت: من در مورد امروز حرف میزنم و نمیتوان گفت نقصی نیست و نمیتوان فقر و تبعیض و… را انکار کرد. فیلمیساز باید نکاتی را به جامعه گوشزد کند. اگر از «لاتاری» استقبال میشود، به دلیل بغضهای فروخردهای است که در دل مردم وجود دارد. هنوز مردم عقده اتفاق فرودگاه جده را دارند. ما فیلمسازها باید هزینه بدهیم و حرف مردم را بزنیم.
روزی که گفتند فیلم را بسازی اکران نمیشود، توقیف میشود، ما گفتیم بگذارید بسازیم و اصلا توقیف شود!
در این بخش جواد عزتی با تأخیر به جلسه آمد.
خبرنگاری پرسید: آیا رگ غیرت آخر فیلم، همان نظر شماست؟ به این سوال پاسخی داده نشد.
رضوی گفت: شخصیت مرتضی پاسخ داد و او آنجا بود که توانست به مشکل پیش آمده پاسخ دهد.
او جایی که دید شهروندش به خطر افتاده تلاشاش را کرد.
سازنده فیلم مهدویان است و من تهیه کننده هستم، نمیدانم به این نظر چطور رسیدید؟
احسان عباسی از مجله نقد سینما پرسید: محمودرضوی فیلم قبلیاش در مورد تاریخ انقلاب بود و… چرا فاصله گرفتید؟ سوال دوم از آقای مهدویان، در فیلم قبلی قهرمانانی دارید از جنگ در این فیلم هم کاراکترهایی را از آن دوران دارید آیا در آینده هم چنین قهرمانانی خواهید داشت؟
مهدویان گفت: تا اینجا اینطور پیش رفتم و ممکن است فیلم بعدی هم همینطور باشد. نمیدانم واقعا!
اشرفی از پانا پرسید: قبل از اینکه فیلم ساخته شود گفتند صلاح نمیدانند شما سراغ لاتاری بروید. شخصیتی که حمید فرخنژاد بازی میکند هم همین را میگوید. میخواهم بدانم چطور با صلاحها مبارزه کردید که نمیگذارند برای جوانان فیلم بسازید؟
حواشی فیلم «لاتاری»
پروانه ساخت فیلم «لاتاری» با مشکلاتی رو به رو شده بود که سرانجام در پی تلاش های محمدحسین مهدویان، بعد از سه ماه، مجوز ساخت این فیلم صادر شد. جمال شورجه یکی از اعضای شورای پروانه ساخت در مصاحبهای گفت: "مصلحت نیست فیلمسازی چون مهدویان با ساخت این فیلمنامه که موضوع حساسیت برانگیزی دارد (قاچاق دختران ایرانی به کشورهای عربی) دچار حواشی شود."
محمدحسین مهدویان درباره فیلم «لاتاری» گفت: "«لاتاری» خیلی عجیب و غریب نیست. امیدوارم اتفاقات خوبی در «لاتاری» بیفتد مخصوصا اینکه فیلمهای جدیدم را بهتر ساختهام و آنها را بیشتر دوست دارم و مطمئنم که «لاتاری» را از همه فیلمهایم بیشتر دوست خواهم داشت. "
سیدجمال ساداتیان از اعضای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر درباره فیلم «لاتاری» گفت: "پیرنگ فیلم به شدت اجتماعی و موضوع فقر است و کار خوبی است."
محمدحسین مهدویان درباره ساخت فیلم «لاتاری» در گفت و گو با صبح نو، گفت: " لاتاری یک ویژگی منحصربهفرد داشت و آن این است که تولید این فیلم از طرف جایی به من پیشنهاد نشده بود؛ همین مورد، لاتاری را برایم متمایز میکند. این فیلم ایدهای بود که به ذهن من و دوستانم در گروهمان رسید و تصمیم گرفتیم به هرقیمتی که شده آن را بسازیم. برای ساختش به دنبال سرمایه، تهیهکننده و مجوز رفتیم و قدم به قدم پای فیلم ایستادیم تا ساخته شود"
ایمان کرمیان( مدیر جلوههای ویژه میدانی ) درباره فیلم «لاتاری» گفت: " «لاتاری» یک اثر اجتماعی روز با سناریو و ساختار کاملا متفاوت است."
محمدحسین مهدویان علاوه بر فیلم «لاتاری»، مستند «ترور سرچشمه» را نیز در بخش مستند سی وششمین جشنواره فیلم فجر دارد.
دیالوگهای فیلم «لاتاری» مبنی بر جنایات بعثیها در شهر سوسنگرد، موجب اعتراض برخی ها به محمد حسین مهدویان شد. مهدویان در اینباره توضیح داد: "پخش نسخه ناقص و غیرآماده سکانسی از فیلم سینمایی لاتاری باعث سوءتفاهم در جمعی از شهروندان شهر مقاوم و قهرمان سوسنگرد شد. فیلم لاتاری درباره غیرت ایرانی است، غیرت همه ایرانی ها."
زیبا کرمعلی اولین حضور سینمایی خود را در فیلم «لاتاری» تجربه کرده است.
پوستر فیلم: ( طراح پوستر کارگاه سه در چهار، طراح لوگو محمد روحالامین )
?عصای موسی!
رضا کردلو
➕جمشید هاشمپور قهرمان عمده فیلمهای دهههای ۶۰ و ۷۰ بود. دورانی که خیلی به قهرمان احتیاج داشتیم. نقشهای جمشید هاشمپور البته تعریف دقیقی از یک قهرمان نبود. چرا که صرفا نمایشی فیزیکال از یک قهرمان ارائه میداد. به همین دلیل خلا یک قهرمان با برتری وجوه معنوی و روحی را معمولا فرامرز قریبیان پر میکرد. در واقع در فیلمهای قهرمانمحور دهههای پیش یک قهرمان تمام و کمال نداشتیم.
?اما «کمال»(هادی حجازیفر) «ماجرای نیمروز» در ادامه حضورهای موفق و قهرمانانگی پرمحتوایش، در «لاتاری» ظهور و بروزی از یک قهرمان فیزیکی و معنوی توامان دارد.
البته ما نمیتوانیم «موسی» در «لاتاری» را به عنوان نمادی کامل از همهی آدمهای رزمنده و جبهه رفته و مذهبی قبول کنیم، چرا که «لاتاری» در نمایش برخی از وجوه آدمهای این قشر اغراق و کمی تحریف هم دارد. اما اگر «موسی»(هادی حجازیفر) را تنها یک آدم خاص با روحیات و اخلاق منحصربفرد خودش قبول کنیم، نشانهگذاریهای شخصیتی او کاملا پذیرفته خواهد شد. او یک قهرمان خاص است و ما از جایی از داستان دیگر کاری به این نداریم که او چه پیشینهای داشته است. ما با یک قهرمان طرفیم که مثل همه قهرمانها خاص است. برای همین تصمیماتش پای هیچکس و هیچ گروهی نوشته نمیشود.
?اساسا در جهانِ فیلم تصمیمات قهرمان فقط پای خودش نوشته میشود. در این پارادایم «لاتاری» فیلم امروز است. برای مخاطبی که به شدت نیاز به قهرمان منحصر بفرد دارد و می خواهد از او گرفتن تصمیمهای سخت را یاد بگیرد. تصمیم سخت برای رفتن به دبی و حراست از شرافت و غیرت و عزت ملی. گرچه این حراست از ناموس جایی با امنیت ملی هم در تضاد است. امنیتی که برای قهرمان هم قطعا مهم است، اما در قیاس با امر بالاتری چون «غیرت»، دومی مهمتر است. اساسا قهرمان با این تصمیمهای شاخص است که تبدیل به «قهرمان» میشود.
?«لاتاری» اما بیش از آنکه فیلم «غیرت» باشد فیلم «مسئولیت» است. اینکه هرکس وظیفهای دارد. آخرین ساخته مهدویان فیلم پیچیدهای نیست اما شخصیتهای پیچیدهای دارد و بازیهایی خوب. از هادی حجازیفر و ساعد سهیلی تا جواد عزتی که در حضور کوتاهش کم نظیر ظاهر شده است.
? رستگاری دل دل خون
امیر ابیلی
➕ «ماجرای نیمروز» با آنکه فیلم دوم کارگردان جوانش بود اما به چنان پختگی تکنیکی رسیده بود و پس از نمایش آنقدر مورد تحسین و تشویق قرار گرفت که تصور تکرار دوباره آن موفقیت و رسیدن به آن درجه از استاندارهای سینمایی-در چارچوب سینمای ایران- برای مهدویان، برای هر مخاطبی کمی از دور از ذهن به نظر میرسید. بنابراین تصور میشد با فاصه گرفتن مهدویان از کارهایی با سوژههایی در تاریخ معاصر با موضوعاتی مهم و استراتژیک و حرکتش به سمت سینمای اجتماعی او هم به همان مسیری قدم بگذارد که بسیاری از فیلمسازان مهم پیش از او قدم گذاشتند و یک کپی دیگر از اثار اجتماعی سالهای اخیر عرضه کند.
? «لاتاری» اما رد کامل این ذهنیت و تصور است و فیلمیست که هویت منحصربفرد فیلمسازی مهدویان را تثبیت میکند. فیلمی که در اتفاقی، شاید دور از ذهن، بتوان حتی بیش از «ماجرای نیمروز» تحسینش کرد و دوستش داشت.
«لاتاری» همان فیلم «اجتماعی» است که سالها منتظرش بودیم. فرزند زمانه خود. از جنس «آژانس شیشهای»- و نه تکرار آن- با همان رنگ و بو. فیلمی پر خون. با قهرمانی به یاد ماندنی. «موسی»(با بازی درخشان هادی حجازیفر) که از همان نسل «حاج کاظم» است. شوریده علیه وضع موجود، اینجا حتی تکروتر و رادیکالتر از «حاج کاظم»، به سبب عمق بیشتر فاجعه. «موسی» را شاید با «قیصر» هم مقایسه کنند. این هم نقطه مثبت فیلم است.
? «قیصر» هم فرزند زمانه خود بود و به همین دلیل ماند و مانگار شد. برگ برنده «لاتاری» اما چیز دیگریست؛ «قیصر» نماد «غیرت شخصی» بود، نماد ناموسپرستی در زمانهای که این ارزشها در حال رنگ باختن بود، «موسی» اما نماد «غیرت ملی» است. اینجا پای «انتقام و تعصب» در میان نیست، هرچه است حراست و حفاظت از «شرافت ایرانی» است.
«لاتاری» یک فیلم اجتماعی خلاف جریان آب است. البته این مسیری درستی است که باید رفت، اما در سینمای ایران آب سربالا میرود! این فیلمی اجتماعی است که در عین نمایش فقر و مشکلات قتصادی غر نمیزند. فقط به نمایش فلاکت و نکبت بسنده نمیکند. قهرمان خلق میکند و به مبارزه میرود. این، نهتنها به «سینمای واقعی» نزدیکتر است، نهتنها جذابتر است و مخاطبپسندتر، بلکه حتی مصلحانهتر هم هست. هیچگاه با نمایش صرف فلاکت چیزی حل نخواهد شد.
?«لاتاری» اما حتی از «ماجرای نیمروز» جلوتر است اولا به علت اینکه اینجا مهدویان دست روی سوژهای گذاشته است که مسئلهی تعداد بیشتری از مردم است. نزدیکتر به اوضاع روز جامعه است. فراگیرتر است و در عین حال جذابتر و بسیاری از فصلهایش میتواند هر مخاطبی را به وجد بیاورد. جز این، «لاتاری» فیلم مهمتریست چون یک شاهد مثال قدرتمند است برای اثبات این مدعا که میتوان جور دیگری فیلم اجتماعی ساخت. میتوان نقد کرد، اما «سینما» هم بود. میتوان نقد کرد و غرور ملی را هم ترمیم کرد. همچنان میتوان شخصیتهای به یادماندنی خلق کرد. میتوان قهرمانی واقعی داشت که دل مخاطب برایش بتپد.
? دورهات نگذشته "مربی"
محمدرضا باقری
➕ «آقاموسی» مرد دیروز جبههها، «مربی» امروز جوانها در فوتبال، پدر مهربان دخترکش، مردی که نگران محیط زیست به خاطر تبلیغات زیاد کاغذی هم هست، در همه جا رفیق و آشنا دارد، اما حاشیهنشینی را انتخاب کرده، شبیهترین کاراکتر این سالهای سینمای ایران به «حاج کاظم» آژانس شیشهای است. با همان جدیت و معرفت که مثل کاظم ماشینش را پای رفاقتش میفروشد.
«لاتاری» خروش غیرت است، اما نه از جنس قیصر. قیصر اگر به خاطر خواهرش برادران آب منگل را در محلهشان مجازات کرد، آقاموسی بخاطر دختران وطنش، در خارج از مرزهای کشورش، با گردن کلفتها درمیافتد و منتظر اقدام آنهایی که وظیفهشان حراست از ناموس ایرانیست، نمیماند.
?آقاموسی هم مثل حیدر ذبیحی در بادیگارد درگیر است، درگیر آرمان و مصلحت، خسته از مالهکشی و توجیه، دل گرفته از رفقایی که برای غیرت ورزی چرتکه میاندازند. قسمتی از خستگی آقاموسی البته به رسانههایی برمیگردد که واقعیت را منعکس نکردند. روزنامههای سیاه و سفید و ۲۰:۳۰ که نگفتند زیر پوست این شهر چه خبر است، تا به محض فهمیدن این موضوع آشفته نباشد. آقاموسی برخلاف حاج کاظم آژانس شیشه ای اما سلمانها را فراموش نکرده، اتفاقا حلقه وصل سلمانها شده و حرف دل جوانها را بهتر از هرکسی حتی از برخی رفقای جوانشان میفهمد. آقاموسی خودسر نیست، طبق قاعده عمل میکند و شعلههای غیرتش، ریشههای فساد را میسوزاند. شاید خیلیها از جنس عمل آقاموسی ناراحت شوند، آن را منطقی ندانند و آن را آدرس غلط بخوانند، اینها همان افراد داخل آژانس شیشهایاند که حاج کاظم را هم نفهمیدند، بر اینها خردهای نیست.
?نسل جدید در فیلم مهدویان، نسل پرشور، نسل عاشق، نسل فداکار و حقجو است، نسلی که اگر آقاموسایی ببیند که همدلش است، همراهی میکند و چیزی در آرمانگرایی از نسل قدیمش کم نمیگذارد و اتفاقا بیشتر از خیلی افراد قدیمی مفهوم غیرت را چشیده است.
شخصیت امنیتی داستان اما از شخصیتهای امنیتی که در آژانس و بادیگارد دیدیم، یک قدم جلوتر است، فقط حرف از منافع ملی نمیزند و مصلحت راه فرار از مسئولیتش نیست. وظیفه خودش را هم انجام میدهد و اتفاقا در نتیجه هم با آقاموسی مشترک است. «لاتاری» حکایت وظیفه آدمهاست، آدمهایی که بیخیال وظیفهشان نمیشوند و هرکجا هستند کارشان را درست انجام میدهند.
کیمیا استون | اخبار صنایع دستی کیمیا استون ؛ اولین کارگاه/فروشگاه صنایع دستی ایران


