نقد و بررسی فیلم بیست و یک روز بعد
کارگردان:محمدرضا خردمندان تهیه کننده:حوزه هنری
بازیگران: ساره بیات، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین صدیق، مهدی قربانی، جلال فاطمی، رضا استادی، سینا رازانی، حسین شریفی، مسعود چوبین، مهسا هاشمی، راستین عزیزپور، امیرعلی محمودی، ارکین توتونچی، ابوالفضل باشی و پیمان رسولی
سایر عوامل: نویسنده: سیدمحمدرضا خردمندان، احسان ثقفی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، مشاور کارگردان: محمد لطفعلی، طراح گریم: جلال موسوی، طراح صحنه و لباس: کامیاب امین عشایری، مدیر صدابرداری: امیر نوبخت، تدوین: محمدرضا مویینی، هدی مویینی، مدیر تولید: ابراهیم زاهدی فر، مدیر برنامه ریزی: سعید عباسی، منشی صحنه: داریوش اسقایی، مدیر تدارکات: رسول سیدحاتمی، عکاس: نوید سجادی حسینی، تصویربردار پشت صحنه: محمد مهدی پور و مشاور رسانه ای: هادی فیروزمندی.
داستان فیلم: همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده می شدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرنده ها دور و بر لونه هاشون جیغ می کشیدن. یکی از بچه ها قسم می خورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده …
فیلم بیست و یک روز بعدبه کارگردانی محمدرضا خردمندان در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر ۹۵ به نمایش درآمد. این فیلم از یک داستان واقعی برگرفته شده و درباره اراده قدرتمند انسانی است.
نشست «بیست و یک روز بعد» در برجمیلاد | ملودرام اجتماعی به روایت یک نوجوان
به نقل از ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» ساخته سید محمدرضا خردمندان با حضور کارگردان، محمدرضا شفاه تهیهکننده، احسان ثقفی فیلمنامهنویس، علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری، ساره بیات، مهدی قربانی و حسین شریفی بازیگران فیلم و سید محمود موسوینژاد صداگذار، با اجرای محمود گبرلو در برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای این جلسه محمدرضا خردمندان با بیان اینکه از شلوغی سالن و جلسه نقد بسیار خوشحال است، اظهار کرد: فکر نمیکردم برج میلاد که بعد از اعلام نامزدها به نظر نیمه تعطیل میآمد، تا این حد شلوغ باشد و از این اتفاق حال خوبی دارم.
وی درباره ایده ساخت این فیلم بیان کرد: ایده این کار بیش از سه سال و نیم قبل به ذهن من رسید و در ابتدا قصهها و ایدهها را در ذهن شکل دادم تا به روایتی که ابتدا، میانه و انتها داشت، رسیدم، سپس قصه را برای احسان ثقفی تعریف کردم و بعد از آن تا هفتبار فیلمنامه را بازنویسی کردیم، البته یک بار هم در زمان پیش تولید فیلمنامه را بازنویسی کردیم.
این کارگردان در ادامه با اشاره به اینکه فیلمش یکی از پر لوکیشینترین فیلمهای حاضر در جشنواره است، بیان کرد: در «بیست و یک روز بعد» در حدود ۴۰ لوکیشین داریم و ما سعی کردیم میزانسنها، اوج و فرودها و رفت و برگشتها را به شکلی بنویسیم که این تعدد لوکیشن برای مخاطب خیلی محسوس نباشد. اما نکتهای که وجود دارد این است که این لوکیشینها هرکدام برای خودشان شخصیت دارند و در زمان مناسب از آن استفاده میکنیم تا داستان را جلو ببریم.
وی همچنین با تاکید بر اینکه نمیخواسته فیلمی سراسر غم و اندوه بسازد، گفت: تمرکز اصلی ما در فیلم روی شخصیت مرتضی است و با اینکه فیلمهای زیادی درباره بیماران سرطانی دیده بودیم اما نمیخواستیم وارد فضای غم و اندوه شویم و بیشتر فضای این نوجوان مهم بود. از طرفی مسئله اصلی همه ما در مواجه با مشکلات ارادهای است که در وجودمان برای حل مشکل به وجود میآید، وقتی اراده میکنیم مشکلی را حل کنیم پیروز هستیم چه بتوانیم و چه نتوانیم. این موضوع برای ما در کاراکتر مرتضی بسیار مهم بود.
خردمندان در پاسخ به این پرسش که فیلمش فضای فیلمهای نوجوانانه دهه شصت را دارد، نیز عنوان کرد: بدون شک من متاثر از کارهای آقای مجیدی هستم اما اینکه فیلم در حال و هوای آن دوران باشد را قبول ندارم، این فیلم مسئلهای بالاتر از فیلم کودک و نوجوان دارد. «بیست و یک روز بعد» را با طیفهای زیادی از مخاطبان دیدهام، مخاطبانی که بیشترشان هم بزرگسال بودند و بیش از نیمی از افراد حاضر در سالن راضی بودند.
وی افزود: ما این نگاه که برای کودک و نوجوان فیلم میسازیم را نداشتیم، با اینکه شخصیت اصلی نوجوان است، اما فیلم ملودرامی اجتماعی از منظر یک نوجوان است. ضمن اینکه فکر میکنم برای نوجوانها هم جذاب است و تخیل آن ها را درگیر میکند، چیزی که این روزها فراموش شده و حتی جشنواره کودک و نوجوان هم خیلی در این زمینه فعالیتهایی نمیکند.
این کارگردان فیلم اولی در پاسخ به این پرسش که آیا از ادغام بخش نگاه نو با سودای سیمرغ راضی هستند یا نه، نیز اظهار کرد: در ابتدا این ادغام به نظر من خیلی خوب بود و فکر میکردم تدبیری هست که فیلم اولیها در کنار بقیه رقابت کنند و به این شکل زحمات همه عوامل در بستری حرفهای دیده میشود، اما وقتی من چهار سال تلاش کردم و فیلمنامه نوشتم و همه عوامل با جان و دل سر کار میآیند، ولی در ادامه مورد توجه قرار نگرفت این اتفاق مانند آب سردی بر جان ما بود که فکر میکنم این ادغام هم نباید اتفاق میافتاد.
خردمندان در بخشی از صحبتهایش به حضور ساره بیات در این فیلم اشاره کرد و گفت: خانم بیات انتخاب ما (من و آقای ثقفی) برای این نقش در زمان نوشتن فیلمنامه بود، ایشان هم متن را خیلی دوست داشتند و با همه وجود پای کار بودند، آنهم در نقشی که شخصیت متفاوتی در کارنامهشان حساب میشود و انرژی زیادی در این کار گذاشتند.
در ادامه نشست این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا این فیلم با وجود اینکه در بخش مسابقه حضور داشته، اما در روزهای پایانی در برج میلاد و برای اهالی رسانه به نمایش درآمده، عنوان کرد: وقتی جدول نمایش آثار را دیدیم و فهمیدیم فیلم در روز آخر و بعد از اعلام نامزدیها به نمایش درمیآید، خیلی سوال پرسیدیم اما جوابی پیدا نکردیم. به هرحال الان فیلم ما منتخب آرای مردمی است و در چند شب گذشته خودمان حضوری در سالنهای نمایش بودیم و بازخوردها را دیدیم. آیا فیلم ما کمدی است؟ شوخی مبتذل دارد؟ فیلم تنها یک ملودرام اجتماعی با محوریت یک نوجوان است. نمیدانم چطور این فیلم شایستگی حضور در کاندیداهای هیچ بخشی را جز بخش جلوههای ویژه نداشت! و جالب است بدانید که تنها در همین بخش ناقص بوده است.
محمدرضا شفاه، تهیهکننده «بیست و یک روز بعد» هم با ابراز خوشحالی از حضور اصحاب رسانه در اکران فیلم در برج میلاد، اظهار کرد: به هر حال در زمان جشنواره همه منتظر هستیم که نقطه شروعمان در برج میلاد اتفاق بیفتد، اما نقطه شروع فیلم ما در برج میلاد روز آخر شد. فکر میکنم حالا که فیلم را دیدهاید شما هم تأیید میکنید که از کاندیداهایی که اعلام شده، میتوان ایراد گرفت.
وی درباره همکاری حوزه هنری با این پروژه نیز توضیح داد: من به عنوان کسی که با حوزه هنری در این پروژه کار کردم، باید بگویم ریش و قیچی دست خودمان بود، فیلمنامه به اندازه یک واو هم فرق نکرد، نه از طرف من، نه مدیران حوزه و نه بقیه. خیلیها به حوزه هنری گفتند این فیلمنامه تلخ است و آن را نساز، این فیلم یک تیغ دو لبه بود، میتوانست به شدت تلخ شود ولی درصورتی که روایتی تلخی داشت، اما به چیزی که دیدید تبدیل شود که در ظاهر تلخ نباشد. همکاری ۱۰-۱۲ ساله من و آقای خردمندان باعث شد که فضای ذهنی یکدیگر را بشناسیم و نکتههای مورد نظرمان را هم در صحبتها گفته بودیم و جالب است بدانید حتی در برخی صحنهها بسیار فراتر از چیزی بود که حتی خود من تصور میکردم. در اینجا باید از یک نفر در این پروژه که امروز اینجا نیست و باید عذرخواهی کنم که اینجا نیست، تشکر کنم. محمدرضا موئینی پدر پروژه ما بود و پا به پای آقای خردمندان بودند و در تمامی مراحل از تدوین به بعد همراه ما بودند.
علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری این اثر نیز تاکید کرد: همه سکانسهایی که در فیلم میدیدید در پیش تولید به آنها فکر شده بود و درباره آنها با صحبت کرده بودیم و ایدهها مطرح شده بود. در فیلم صحنهای نداشتیم که دوربین ثابت باشد، حتی در کلوزآپ هم دوربین در حرکت بود و آقای خردمندان دقیقا این حرکت را در فیلم لازم داشتند.
احسان ثقفی که به همراه خردمندان فیلمنامه این اثر نوشته است، درباره همکاری خودش با این تیم گفت: من واقعا آدم خوشبختی هستم که این فرصت را داشتم تا با آقای خردمندان کار کنم، من آدم تنبلی هستم ولی آقای خردمندان با من کنار آمد. ما دو سال صبر کردیم تا توانستیم تخیلاتی را که در این مدت در ذهن داشتیم روی پرده سینما دیدیم.
موسوینژاد، صداگذار این اثر سینمایی که در ابتدای نمایش در برج هم با مشکلاتی در بخش صدا مواجه شده بود، بیان کرد: مشکل صدای برج میلاد در این سالها همچنان سرجایش است، ما این فیلم را در هر سینما بردیم صدا را واضح شنیدیم، اما اینجا میآییم و با صدای متفاوت دیگری روبرو میشویم که اصلا نمیدانیم چطور میشود. باید حالت استانداردی در اینباره باید وجود داشته باشد.
مهدی قربانی، بازیگر نوجوان فیلم که سال گذشته با فیلم «ابد و یک روز»در جشنواره حضور داشت، اظهار کرد: این فیلم قرار نیست چیزی را به سینمای کودک و نوجوان اضافه کند، تنها قرار بود روایتی از زندگی روزمره آدمهایی که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند را نشان بدهد.
حسین شریفی دیگر نوجوان حاضر در فیلم که لهجه کرمانی داشت در بخشی از نشست درباره کلوپهای بازی که در فیلم نشان داده شده بود، عنوان کرد: به هرحال هر کسی در هر سنی که بزرگ می شود حتما سری به کلوپ زده و بازیهایی را انجام داده است. من تهرانی نیستم ولی در شهر خودمان کلوپ داریم!
ساره بیات که در این فیلم نقش متفاوتی را ایفا کرده، در این نشست پرسش و پاسخ اظهار کرد: هرگز اهل حاشیه، جنجال و اعتراض نبودهام، در ۱۵ سالی که در سینما و تئاتر کشور کار کردهام، همیشه با سکوت کار خودم را پیش بردهام. امسال با فیلم آقای خردمندان در جشنواره حضور دارم و وقتی جدول اکران آثار را دیدم و فهمیدم نمایش فیلم ما در برج میلاد پس از اعلام نامزدهاست، خیلی ناراحت شدم، با اینحال در همه اکرانهای مردمی در کنار عوامل فیلم حضور داشتم و مطمئنم که این فیلم مخاطب خاص خودش را پیدا میکند و به خوبی هم دیده میشود.
یک فرمول ساده
محسن دریالعل
?قرار است فیلمی را مشاهده کنیم که داستان آن در همان ابتدا به صورت کامل روایت شده است و تمام فیلم به دنبال جواب سوالی است که در ابتدا پرسیده شده است. سوال کارگردان فیلم که به عنوان بازیگر نقش خود از شخصیت اول میپرسد: چرا نوجوان کوچک داستان میخواهد قطار را نگه دارد؟
«بیست و یک روز بعد» برای جواب به این سوال مسیر بلوغ کاراکترهایش را طی میکند. مسیری هیجانانگیز که در زندگی تمام انسانها جاری است و فقط کافی است با نگاهی سینمایی به آن نگاه کرد تا هر کدام تبدیل به قصهای جذاب شود که ما قهرمان آن خواهیم بود.
?خردمندان هم دقیقاً همین کار را کرده است. قصهای را از دل هزاران داستان روزمرهی طبقه فرودست جامعه انتخاب کرده و ساختار دراماتیزه به آن بخشیده تا مناسب به تصویر کشیدن بر پرده نقرهای سینما شود. و این بزرگترین حسن «بیست و یک روز بعد» است. داستانی کاملاً ملموس و ایرانی که حتماً برای هر مخاطبی قابل قبول و لمس خواهد بود.
«بیست و یک روز بعد» داستانگو است. قهرمان دارد. شخصیتهای درست و حسابی و به جا و اتفاقهای درست و واقعی و مهمتر از همه تکلیفش با مخاطب و حرفش کاملاً واضح و روشن است، مسیری را برای نهتنها گفتن، بلکه برای تجربه کردن خود و مخاطب ایجاد کرده است. «بیست و یک روز بعد» تلاش مستمر و جاری و ساری زندگی را روایت میکند. تلاشی که هر چه بیشتر درون آن غرق شوی بیشتر لذت میبری، خردمندان تلاش میکند این لذت را به مخاطب بچشاند، لذتی که در اتفاقات روزمره نادیده گرفته میشود. لذت که در پشت تلاش و سختی و گرفتاری نهفته شده است. «بیست و یک روز بعد» و محمدرضا خردمندان نماینده نسل جدید سینمای دغدغهمند و داستانگوی ایراناند که انتظار مخاطب از سینما را بالا خواهند برد و کار را برای دیگران سخت. اتفاقی که سالیان سال است منتظر وقوع آن بودهایم.
?«بیست و یک روز بعد» یک شاهکار سینمایی نیست، اما کور سوی امیدی است به سمت مسیری که سینمای آینده ایران به آن به شدت نیاز دارد. سینمایی اجتماعی در مسیری درست. پرداخت به مشکلات سختی و نمایش بلوغ یک قهرمان از دل همین مصائب.
بایکوت بزرگ!
جواد طالبی
?«بیست و یک روز بعد» اثری متفاوت از آنچه تاکنون در جشنواره سی و پنجم دیدهایم است. گرچه قهرمان اولین فیلم بلند سیدمحمدرضا خردمندان یک نوجوان است، اما «21 روز بعد» فیلمی پرکشش است که مخاطبان خود را راضی از سالن سینماها خارج می کند و حضور این فیلم در جمع منتخبان آرای مردمی جشنواره گواه این مدعاست. متاسفانه اکران این فیلم در آخرین روز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد، این فرصت را از او گرفته تا خبرنگاران و اهالی رسانه در گعدههای مابین فیلم ها در مورد این فیلم صحبت کنند و اثر قابل تامل خردمندان در رسانهها بازتابی درخور داشته باشد.
?داستان فیلم و خرده پیرنگهایش درست و بجا نوشته شده است و جهان قهرمان داستان به خوبی ساخته میشود و به درستی به تصویر کشیده میشود. بنابراین مخاطب نوجوان با نقش اول فیلم همراهی میکند و به راحتی میتواند خودش را جای او بگذارد.
?داستان به نقش اول خود اجازه میدهد تا از همه راههای موجود را برای حل مشکلات خود استفاده کند و هرجا در مسیر اشتباهی قدم میگذارد به سرعت به عقوبتی متناسب با اشتباه گرفتار میشود و بالاخره گرهگشایی مالی او بواسطه خلاقیت، اندیشه و قلمش که برای نوشتن استفاده شده رخ میدهد. استفاده از عناصر، فضاها و مکانهایی که فیلم در آن روایت می شوند همگی در جهت پیشبرد فیلم است و قصههای پی درپی و ریتم مناسب مخاطب عام را با خود همراه میکند.
?نکته اساسی این است که فضای فیلم به گونهای است که میتوانست در زمره آثار سیاهنمای جشنواره امسال باشد اما کارگردان به درستی و با ظرافت از مشکلات استفاده کرده تا قهرمانش را به بلوغ برساند و در انتها با ایدهای جذاب و زیبا و کاملا سینمایی و به دور از مونولوگبازیهای امروز سینمای ایران، موفقیت و غلبه قهرمان داستانش را با تماشاگران جشن میگیرد.
?علاوه بر رستگاری نقش اول فیلم، به نظر میرسد محمدرضا خردمندان؛ کارگردان جوان فیلم نیز در این اثر به بلوغ سینمایی رسیده است و از سوی دیگر بنظر میرسد «حوزه هنری» با ساخت این اثر که با داشتن محتوای دقیق، استانداردهای سینمایی را نیز رعایت کرده، از پروژه های چند میلیاردی شکست خورده در گیشه فاصله گرفته و قدمی در جهت وظایف اصلی خود برداشته است که امیدوارم همین مسیر را ادامه بدهد.