صفحه اول / فرهنگی و هنری / سینما و تئاتر / نقد و بررسی فیلم انزوا

نقد و بررسی فیلم انزوا

نقد و بررسی فیلم انزوا

کارگردان:مرتضی علی عباس میرزایی   تهیه کننده:پیمان جعفری
فیلم_انزوا


بازیگران: امیرعلی دانایی، بهنوش بختیاری، اندیشه فولادوند، لیندا کیانی، شقایق فراهانی، لعیا عباس‌میرزایی، همایون ارشادی، سیامک صفری، مهران رجبی و امید روحانی

سایر عوامل: مدیر تولید: پیمان جعفری، مجری طرح: علی بیات، دستیار تولید: سهراب دادگستر، مدیر تدارکات: عطاالله مقدسی، دستیار تدارکات: ماشالله ملکی، نویسندگان: احمد رفیع‌زاده، مرتضی‌علی عباس‌میرزایی، کارگردان: مرتضی‌علی عباس میرزایی، مشاور کارگردان: محمدعلی باشه‌آهنگر، محمدحسین فرج، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: ولی اویسی، فیلمبردار: مهدی ایل‌بیگی، طراح نور و دستیار اول فیلمبردار: مصطفی بافرونی، تدوین: مرتضی‌علی عباس‌میرزایی و لعیا عباس‌میرزایی، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، طراح صحنه و لباس: پیام حسین‌سوری، مشاور رسانه ای: احسان عباسی
داستان فیلم: زهره در راه منزل احساس می‌کند کسی او را تعقیب می‌کند. او فرار کرده و همین عامل باعث می‌شود تا او در یک سانحه‌ی تصادف فوت کند. پرویز همسر زهره بعد از ۶ سال، برای اولین بار، با ضمانت رییس زندان به مدت ۷۲ ساعت به مرخصی می‌رود تا زهره را دفن کرده و در مراسمش شرکت کند. اما او دغدغه‌اش چیز دیگری‌ست
.

فیلم_انزوا

نشست «انزوا» در برج میلاد| فیلمی درباره غیرت و تعصب
به نقل از ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، نشست خبری فیلم سینمایی «انزوا» ساخته  مرتضی‌علی‌‌ عباس‌میرزایی با حضور کارگردان، امیرعلی دانایی، بهنوش بختیاری بازیگران فیلم، لعیا عباس‌میرزایی تدوینگر و بازیگر، پیمان جعفری تهیه‌کننده، مهدی ایل‌بیگی مدیرفیلمبرداری و پیام آزادی آهنگساز اثر برگزار شد.

در ابتدای این نشست عباس‌میرزایی با اشاره به اینکه جمعی از فیلم اولی‌ها پیش از جشنواره با یکدیگر جلسه‌ای داشتند، اظهار کرد: در این جلسه با هم قرار گذاشتیم که ما فیلم اولی‌ها به تماشای آثار هم بنشینیم و از یکدیگر در این راه حمایت کنیم.
وی ادامه داد: با اینکه این فیلم اولین ساخته بلند من است، اما خودم را فیلم اولی نمی‌دانم چون سال‌ها فیلم کوتاه ساخته‌ام و اصولا فیلم اولی را برای کسی می‌دانم که اصلا دکوپاژ انجام نداده باشد.
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که فیلمش را تحت تاثیر آثار مسعود کیمیایی ساخته است یا خیر، اظهار کرد: من عاشق آقای مسعود کیمیایی و مرحوم علی حاتمی هستم و معتقدم سینما بدون بزرگان این عرصه معنا و مفهوم ندارد. از آن‌جایی که همه آدم‌ها تاثیرپذیر هستند و من هم استثنا نیستم و به این بزرگان ارادت دارم، قطعا از آن‌ها در کار خودم تاثیر گرفته‌ام.  

در ادامه نشست عباس‌میرزایی بعد از اینکه یکی از همکلاس‌هایش به او برای ساخت فیلمش تبریک گفت، در حالی‌که بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود، گفت: من برای ساخت این فیلم سختی‌های زیادی کشیدم، اما مقاومت کردم و ایستادم تا رفیق‌هایم سرشان را بالا بگیرند. در فضای سینمای ما آدم‌های بااستعداد زیادی هستند، من هم این فیلم را ساختم که بگویم باید مقاومت کنیم، می‌خواستم بگویم ما هم می‌توانیم درباره سینما فیلم بسازیم، می‌خواستم به همه آن‌هایی که در کنار ما نبودند، بگویم ما هم هستیم.
وی با یاد نیما طباطبایی‌نژاد، مستندساز جوان که به تازگی درگذشته، اظهار کرد: به یاد نیمای عزیز که امسال باید نخستین فیلمش را می‌ساخت، نه اینکه زیر خاک باشد. خواهش می‌کنم بزرگترها بیشتر به ما توجه کنند. اما در این مسیر باید از آقای حبیب ایل‌بیگی تشکر کنم و بگویم خدا را شکر می‌کنم که ایشان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بودند که در کنار من و امثال من بودند تا فیلم‌های خودمان را بسازیم. همچنین از محمدحسین فرج که در این فیلم مشاور من هم بودند، تشکر کنم که نیروهای جوان زیادی را به سینمای ایران معرفی کردند.

امیرعلی دانایی که در این فیلم نقش اول را بازی کرده بود، با تایید حرف‌های کارگردان بیان کرد: این درست است که ما در فضای ناسالمی کار می‌کنیم و هر آدم بااستعدادی هم که می‌خواهد کار کند، به او انگ می‌زند؛ در این فضا مخصوصا اگر کسی بخواهد سالم کار کند، باندهایی وجود دارد که جلوی فعالیت او را می‌گیرند.
وی در ادامه اظهار کرد: روزی که مرتضی‌علی، داستان یک خطی از این فیلم را برای من تعریف کرد، باهم سر صحنه فیلمبرداری یک اثر دیگر بودیم، مرتضی‌علی برای دریافت پروانه ساخت فیلم یک سال و نیم پشت در بود. در آن زمان حتی بازی من در نقش اول فیلم عجیب به نظر می‌رسید چون کاراکتر آن خیلی دور از من بود، اما رفاقت ما باعث شد این همکاری شکل بگیرد و حالا خوشحال هستم که ماحصل کار مورد توجه قرار گرفته است.
این بازیگر در ادامه با اشاره به اینکه خودش در معرض انگ‌های مختلفی در این فضا بوده است، اظهار کرد: من با کارگردان‌هایی چون ضیاالدین دُری، بهروز افخمی، سیروس الوند و دارویش مهرجویی کار کرده‌ام، در این مسیر حرف‌های زده می‌شد که من پول داده‌ام و در فیلم‌ها بازی کرده‌ام، اما مگر می‌توان این افراد را با پول خرید؟
وی همچنین با بیان اینکه بهترین کار خودش را در همکاری با عباس‌میرزایی داشته است، عنوان کرد: مطمئن هستم مرتضی‌علی کارهای بهتری هم انجام خواهد داد و قطعا در این حوزه پدیده خواهد بود، خواهش می‌کنم بزرگترها حواس‌شان باشد و از کارها حمایت کنند.

لعیا عباس‌میزرایی که هم نقش زهره را بازی کرده و هم تدوین‌گر این اثر سینمایی بوده است، اظهار کرد: در ابتدا اصلا قرار نبود من نقش زهره را بازی کنم، اما به دلیل اینکه نقش کوتاه بود، کسی حاضر نشد در این نقش بازی کند و از همین رو من آن را بازی کردم.

وی در ادامه و درباره تدوین این اثر سینمایی نیز توضیح داد: همه خلاقیتی که در نحوه تدوین این فیلم وجود داشت نشات گرفته از ذهن برادرم بود. همچنین در این فیلم از تدوین صدای ذهنی بازیگرها استفاده کردیم، این ایده از مستندی بود که چند سال قبل ساخته بودم و برادرم این پیشنهاد را در استفاده از صدای ذهنی بازیگرها داده بود، چون همیشه در ذهن افراد بحث‌ها و حرف‌هایی وجود دارد که نمی‌توانند بیان کنند و ما هم از این ایده در کار استفاده کردیم.
این تدوینگر که خواهر کارگردان است، درباره نقش زهره اظهار کرد: زهره شبیه مادر من است، مادرانی که در خانواده‌های بی‌سرپرست یا بدپرست فرزندان خودشان را بزرگ می‌کنند، امیدواریم با این فیلم صدای این مادران را به مسئولین برسانیم که این‌ها مادران پاکدامن سرزمین ما هستند و نباید آن‌ها را قضاوت کنیم. این مادرها قهرمان‌هایی هستند که در زندگی بچه‌ها وجود دارند باید قدر آن‌ها دانسته شود نه اینکه مورد قضاوت ناعادلانه قرار بگیرند.

بهنوش بختیاری با تاکید بر اینکه ۲۱ سالی می‌شود در فضای سینمای ایران کار می‌کنند، اظهار کرد: من کارم را از پشت صحنه سینما شروع کردم ومی‌دانم چقدر شرایط سخت است. این فیلم درباره تهمت و قضاوتی است که در سینمای ما رواج دارد، ما دوستانی داریم که به دلیل همین تهمت‌ها دق کردند. ولی یاد بگیریم که به یکدیگر توهین نکنیم، نقد منصفانه کنیم و پل‌های پشت سر خودمان را خراب نکنیم.
وی با اظهار خوشحالی از حضور در فیلم «انزوا» بیان کرد: خوشحالم که آقای عباس‌میرزایی توانسته فیلمی درباره غیرت و تعصب بسازد.

پیام آزادی، آهنگساز این اثر سینمایی نیز عنوان کرد: کارگردان این اثر از موسیقی سرشته دارد و از همین رو آهنگسازی برای این اثر کار سختی بود، ما برای هر شخصیت یک آهنگ ساختیم، چون کارگردان، موسیقی را یکی از شخصیت‌های فیلم می‌دانست.

فیلم_انزوا

گفتگو با بازیگران فیلم سینمایی «انزوا» در برنامه هفت

?بهنوش بختیاری: من از حضور در فیلم «انزوا» بسیار خوشحالم و کارگردانی و فرم فیلم را بسیار پسندیدم. بنظرم آدم فیلم خودش را بسازد و شبیه خودش باشد بهتر است تا کپی دست چندم فیلمسازان دیگر باشد. به هر حال سینمای فرهادی با خود ایشان به اوجش رسید و کسی بهتر از ایشان نمی تواند این سبک بسازد.

?امیرعلی دانایی: در فیلم «آپاندیس» بازی کوتاهی داشتم که کارگردان‌ آن فیلم با آقای عباس میرزایی دوست بودند. آقای عباس میرزایی بعد از این فیلم به سراغ من آمدند و پس از صحبت با هم، به یک نقطه مشترک رسیدیم و تصمیم گرفتیم باهم کار کنیم.

تاکنون ۴ بار این فیلم را با جمعیت در سینما دیدم. واکنش ها خیلی خوب بود و مردم بسیار لطف داشتند. در سینما، فضا به گونه ای است که خیلی عجیب و سریع افراد را قضاوت می کنند و این ترس دارد.

برای نقش اول فیلم «سنتوری ۲» با من مذاکراتی شد و آقای مهرجویی لطف بسیاری به من دارند.

برای اولین بار در بازیگری من یک نقش من را درگیر خود کرد و سعی کردم تو وجود و خونم برود و با وجود آنکه هنوز متاهل نیستم، سعی کنم به نقش نزدیک شوم و حقیقتا می توانم بگویم تا ۲ ماه بعد از فیلم درگیر حس و حالم نقشم بودم.

تاکنون ۵-۶ فیلم در جشنواره امسال دیدم اما هیچ کدام از فیلم ها را به اندازه فیلم خودمان دوست نداشتم.
 

فایت‌کلاب !
علی جعفرآبادی
?انزوا شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. متفاوت بودن اما دردی از فیلم دوا نمی‌کند، و نتیجه علی‌رغم آنکه «خاص» است، کیفیت بالایی ندارد. متفاوت است، چون از معدود تجربه‌های سینمای ایران در ارائه‌ی یک کارگردانی هویت‌مند است، و تک‌تک اجزای کارگردانی قابل قبول فیلم، از یک جهان‌بینی خاص و اصیل ریشه می‌گیرد که چیزی متفاوت از سبک و سیاق معمول و متعارف سینمای ایران است. امتیازی که بارزترین جلوه‌ی آن در منطق مواجهه اثر با مفهوم «برش» است که فیلم را به نمونه‌ی پیشتر تجربه نشده‌ای تبدیل می‌کند.

?این کارگردانی خوش سر و شکل اما در حال حاضر، تنها داشته‌ی فیلم است، و در صورتی که آن را نادیده بگیریم، با فیلمنامه‌ای بی‌فراز و فرود و البته در بسیاری فصول نامفهوم و مبهم رو به روییم، که درنهایت هم به دام شعارزدگی افراطی می‌افتد.

?جهان فیلمنامه، ارتباطی با جهان‌بینی سینمایی کارگردان ندارد، و مواد لازم برای خلق اثر مد نظر کارگردان را در اختیار او نمی‌گذارد. در این شرایط، اجرای فیلم مدام به سمت گنگستری‌های پست‌مدرن آمریکایی میل می‌کند، در صورتی که شخصیت‌پردازی فیلمنامه، کاراکترهایی از جنس مهران رجبی و علیرضا استادی را می‌آفریند، که متعلق به جایی بیرون از جهان اثرند. مثل اینکه بخواهیم یک اپیزود ضعیف قصه‌های مجید را، با سبک و سیاق فینچر در باشگاه مشت‌زنی بازسازی کنیم!

?به این ضعف‌ها باید «هندی‌واره‌گی» بخشی از گره‌ها و گره‌گشایی‌های داستان را، و البته روشن نشدن شناسنامه‌ی قهرمان اصلی را اضافه کرد. در تقابل فیلمنامه و کارگردانی اگرچه قوت اجرای عباس‌میرزایی محسوس است، اما کارگردانی توان آن را ندارد که ضعف‌های فیلمنامه را پوشش دهد، و فیلم بلاخره در نقاطی از پا می‌افتد و یکنواخت و خسته‌کننده می‌شود.

?نقطه ضعفی که جز متن، به گردن هیچ یک از اجزای فنی اثر نیست، و فیلم از حیث تکنیکی (از فیلمبرداری تا طراحی صحنه) از کیفیت استانداردی برخوردار است. در نهایت به نظر می‌رسد که عباس‌میرزایی اگرچه در تجربه‌ی اول خود، فیلم ماندگاری نساخته، اما بدون شک یکی از مصادیق کامل این مفهوم در سینمای ایران خواهد بود که بدون تماشای تیتراژ، می‌توان فیلم‌های او را شناسایی کرد. اصالت و هویت نگاه اگرچه قابل تحسین است، اما تمام مواد لازم برای خلق یک فیلم خوب نیست.

فیلم_انزوا

تارانتینو بازی بی دلیل
یاسر فریادرس
?سرگیجه، حاصل نود دقیقه کات‌های بی‌دلیل و پشت سر هم که احتمالا فیلمساز خیلی دوست داشته شبیه تارانتینو باشد. روایت فیلم اما هیچ ربطی به تارانتینوی دوست داشتنی ندارد و حکایت همان مرد شکاک و زن مظلوم سینمای خودمان است که به زور کوبیدن ریتم موسیقی و تصویرهای شارپ هم مساله‌ای برای مخاطب نمی‌سازد.
"انزوا" با بازی‌های تکنیکی می‌خواهد از هیچ مساله بسازد که نمی‌شود؛ وقتی نه شخصیت‌ها را می‌شناسیم و از زندگی شخصی‌شان باخبریم؛وقتی بحران اصلی فیلم با یک شارژر سوزنی – که از قضا شخصیت اصلی فیلم دنبالش می‌گردد و بی‌دلیل پیدایش نمی‌کند- حل می شود اساسا بحرانی شکل نمی‌گیرد.

?مساله دیگرِمرد شکاک فیلم، بچه‌هایی هستند که بعد از مرگ مشکوک مادرشان بی‌خانمان شده‌اند و پدرشان باید تا وقتی به زندان برمی‌گردد، برایشان سرپناهی فراهم کند. برای همین مشکلِ "پرویز"(امیرعلی دانایی)، نویسنده به راحتی چند شخصیت جدید به فیلم اضافه می‌کند. شخصیت‌هایی که ما/مخاطب تا انتها هم به درستی متوجه نسبت و رابطه‌شان با شخصت اصلی فیلم نمی‌شویم. مسئله‌ی دیگر هم اینکه؛ کسی متوجه نمی‌شود که چرا همان اول کار و ابتدای فیلم، "پرویز" با گوهر که اینقدر حلال مشکل است تماس نمی‌گیرد و به راحتی مشکلش را حل نمی‌کند. البته به راحتی می‌شود این آب بستن بی‌دلیل را متوجه شد. فیلمساز فیلم‌اولی ما نمی‌خواسته فیلم کوتاه بسازد و یک تارانتینو بازی ۹۰ دقیقه‌ای را دوست داشته است.

?این در هم آمیختگی فضای "انزوا" را شبیه یک پیتزای قرمه‌سبزی کرده است که نه این است و نه آن و دقیقا مثل سالن سینمایی است که خود فیلم هم تصویر می‌کند، سینمایی که در آن خورشت قیمه بادمجان سرو می‌شود.

?به هر حال دنیای فیلم مرتضی‌علی عباس‌میرزایی  با آن شخصیت‌های غیرقابل باور و ترکیبش با یک تم تکراری، دنیای مورد علاقه‌ی اوست که در حد همان ادا و پوسته‌ی ظاهری بی‌هیچ عمق و منطقی باقی می‌ماند. دنیایی با آدم های عجیبِ بی‌شناسنامه، مانند آن مرد یک چشم با چشم‌بند هالیودی، یا آن یکی با ریشهای حنایی و تتوهای فرنگی در مقابل یک دختر شیرین زبان، صاحبخانه دلال همیشگی و جمشید آریای خودمان که پیر و فرتوت  شده است.
 

با شارژر سوزنی قضاوت نکنید
محمدرضا شهبازی
?رابطه احتمالی موجود بین «قضاوت کردن»(verdict) و «شارژر سوزنی موبایل»(mobile needle charger) اولین بار به ذهن یک فیلمساز فنلاندی رسید که برای پیدا کردن لوکیش به پاساژ علاءالدین آمده بود. این فیلمساز «استفان اویل» (156-2014) نام داشت و از طرف خواهر پادشاه قطر یک وام بلاعوض گرفته بود تا در ایران فیلمی درباره اقتصاد غیرنفتی بسازد. اویل که به شدت به استفاده از کالای تولید کشورش اعتقاد داشت از گوشی نوکیا استفاده می‌کرد و بنابراین وقتی شارژ گوشی‌اش تمام شد، چاره‌ای نداشت جز اینکه به دنبال شارژر سوزنی بگردد. تلاش ناکام او در این پاساژ برای پیدا کردن یک شارژر سوزنی اصل که ساخت تایوان نباشد موجب شد تا اولین جرقه‌ها درباره ارتباط این دو مقوله به ذهنش برسد.

?اویل بعدها در کتابش نوشت: کسی که تا حالا حتی یکبار دنبال شارژر سوزنی نگشته اما درباره قضاوت نکردن حرف می‌زند، مانند کسی است که حتی یکبار در دستشویی با شیر آب سرد و گرم اشتباهی مواجه نشده اما درباره اعتماد صحبت می‌کند»(blue or red in WC, nashre shahr, page 96).

?چند سال بعد که اولویت‌های سینمایی خواهر امیر قطر از اقتصاد غیرنفتی به خشونت تغییر کرد و وام‌های بلاعوضش بجای اویل به دیگر فیلمسازان داده شد (asghar farhadi 2015)، اویل لاجرم فیلمسازی را رها کرد و به کارهای نظری پیرامون نسبت قضاوت کردن و سایر اجزای موبایل پرداخت. «قضاوت و قاب ژله‌ای» و همچنین «قضاوت و شارژ دو هزار تومانی ایرانسل» از جمله آثار او در این دوره هستند. (samservice, shobeh amirbahador)

?مشاهدات تجربی ثابت کرده است که پراکندگی آدم‌هایی که اهل قضاوت کردن هستند نسبت مستقیم دارد با تعداد افرادی دارد که از شارژر سوزنی استفاده می‌کنند. (adel ferdosipoor 2011) همچنین کسانی که همسرانشان بیش از روزی دو بار موبایلشان را با شارژر سوزنی شارژ می‌کنند بیش از بقیه افراد در معرض قضاوت و سوء ظن همسرشان هستند.(manijhe hekmat, 1997) همچنین سازمان جهانی یونسکو در گزارش سال ۲۰۱۶ خود اعلام کرد که حداقل ۷۸ مورد خشونت علیه زنان ثبت شده است که در آن مردها با سیم شارژر سوزنی همسرانشان را زده‌اند.(ماهنامه مهرنامه، شماره ۱۴، آبان ۱۳۹۱، محمد قوچانی، مقاله شیخ و سید و شارژر سوزنی).

?همه این موارد ثابت می‌کند که آنچه در روز پنجم جشنواره سی و پنجم و در فیلم «انزوا» درباره نسبت شارژر سوزنی و مسئله قضاوت کردن دیدیم نه تنها یک مبنای علمی دارد بلکه از تاییدات تجربی(experimental) نیز بهره می‌برد. در این فیلم مرد به دنبال شارژر سوزنی است تا موبایل همسر فوت شده‌اش را چک کند و پی به خیانت احتمالی او ببرد. مدتی که مرد به دنبال شارژر است مدام بر شک و تردیدهایش اضافه می‌شود تا اینکه با دست پیدا کردن به شارژر تقریباً مطمئن می‌شود که همسرش خطاکار است اما نهایتاً وقتی گوشی شارژ می‌شود دیگر ارتباطی بین مرد و شارژر وجود ندارد،  ناگهان حقایق بر او آشکار شده و پی به اشتباه خود در قضاوت کردن همسرش می‌برد. با توجه به از دور خارج شدن شارژرهای سنتی در آینده‌ای نزدیک، کنکاش پیرامون رابطه قضاوت کردن با «پاوربانک» چیزی است که انتظار می‌رود در فیلم‌های بعدی این فیلمساز شاهدش باشیم.

فیلم_انزوا

 نقد فیلم سینمایی «انزوا» در برنامه هفت

?فراستی: «انزوا» فیلمنامه ای دارد که می توانست با یک کارگردان جدی، فیلم خوبی از آب دربیاید. فیلمنامه بیس خوبی دارد، اما کارگردانی ما انقدر بد و بد است که اینجا دچار این توهم شده این اولین فیلم بلند من است و باید از لحاظ تکنیکی درو کنم! جامپ کات های پشت سر هم، اذیت کننده، تدوینی و افراطی که مزاحم فیلم دیدن آدم می شود و اصلا برای این فیلم نیست. نمی توان فیلم را پی گرفت! همین موضوع سبب شده حال صحنه های دو سه نفره اصلا درنیاید. فیلم انقدر غلط ها و بدسلیقه های کارگردانی دارد که قابل دیدن نیست.

فیلم یک فیلمنامه غیرمدرن و خوب دارد که با یک پرداخت ساده آدمیزادی می توانست فیلم خوبی شود اما با این کارگردانی فاجعه علاوه بر بازی های خوب، فیلم را غیرقابل تحمل کرده است. گویی کارگردان اصرار دارد بگوید من خط فرضی را قبول ندارم.

?قطبی زاده: من چند اثر مستند کوتاه از کارگردان دیده بودم و معتقد بودم فیلمساز خوبی است. اما تکنیک افراطی فیلم اذیت کننده است. گاهی شما قواعد سینمایی را به خوبی بلد هستید و تصمیم می گیرید این قواعد را بشکنید. اما من فکر می کنم درباره این فیلم از نابلدی می آید. چون جامپ از من به من بی معنی و آزار دهنده است. منطق جامپ کات در مواردی اصل رعایت ایجاز است اما تداوم هم دارید.

در ایران بسیار مواقع جامپ کات به نوعی ماله کشیدن بر ضعف های کارگردان است و در تدوین به کمک کارگردان می آید. نکته دوم موسیقی است. نه تنها درباره این فیلم، بلکه درباره چندین فیلم جشنواره امسال. این حجم از موسیقی فراتر از درام فیلم است و گاهیآدم گمان می کند در وسط سالن اپرا قرار دارد.

?فراستی: بنظرم کارگردان هنوز باور نکرده دارد فیلم بلند می سازد. چون فیلم چیزی به عنوان دکوپاژ ندارد. نوع دکوپاژ بر مبنای تفکر فیلم کوتاه است. فیلم بلندی نیست.

?افخمی: بنظرم کارگردان از یک موضع با قمپز و قیافه اینکه من آمده ام که تکنیکی را بشکنم، فیلم ساخته. این افراط در تکنیک ضمن اینکه سبب شده داستان را درست درنیاورد، در ۱۵ دقیقه ابتدایی کاملا اذیت کننده است. درحالی که سیاریو خیلی خوبی داشته است. من نمی دانم کارگردان وقتی یک داستان خوبی دارد، چرا باید به این فکر کند که باید کار دیگری هم بکند غیر از درآوردن همان حس و حال و بازی گرفتن درست. چرا باید فکر کند اینها کافی نیست؟

?فراستی: دلیلش این است که باور به این حرف ها ندارد. باور به بازیگران خوب، قصه خوب و خودش! نتیجه این می شود که به سراغ شعبده بازی برود. فیلمساز در شان تکنیکی برای ما قیافه گرفته است و سعی کرده پشت  آن مخفی شود.

?قطبی زاده: چقدر خوشحالم که در این برنامه به بهانه سینما به افراد شاخص در حوزه های دیگر ارجاع داده می شود. دوم اینکه در میان گپ ها، حرف ها سازنده می شود.

ما در فیلم های امسال با استعداد های زیاد ضایع شده طرف هستیم. درباره بازیگران بزرگ بدلیل انتخاب های فردی می خواهند با پذیرفتن نقش های عجیب و غریب دیده شوند. نمونه اش درباره نقش فاطمه معتمد آریا در فیلم «آباجان»! گویی بخاطر ریسک پذیرفتن این نقش هاست که قرار است به آنها جایزه دهند. در این فیلم هم این اتفاق برای جمشید هاشم پور رخ داده است.

 

این را هم ببینید

نقد و بررسی فیلم اتاق تاریک

نقد و بررسی فیلم اتاق تاریک

«فرهاد و هاله فصل جدید زندگی خود را آغاز کرده‌اند و این سرآغاز تغییرات دیگری است که آن‌ها را در مواجهه با مسائل جدیدی قرار می‌دهد».